خاطرات پسر مریخی من

این صفحه اختصاص داره به دنیای شیرین کودکی سید مصطفی مودب

خاطرات پسر مریخی من

این صفحه اختصاص داره به دنیای شیرین کودکی سید مصطفی مودب

کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد

شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود

فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .

بایگانی
يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ

اولین آشنایی

بعد از یکم  پیاده روی و گشت و گذار رسیدم به یه آقای مهربون. خیلی ازش خوشم اومد. کلی با هم حرف زدیم و خندیدیم.  بهش گفتم من  تازه اومدم اینجا. جایی رو بلد نیستم و دلم می خوای همه چیز رو یاد بگیرم و همه جا برم . میشه بهم کمک کنید؟

 

اونم با خوشرویی پاسخ داد که  آره . چرا نشه عزیزم .

همیشه کنارتم و کمکت می کنم که همه چیز رو یاد بگیری . می برمت همه جار و بهت نشون میدم.

از اینکه انقدر با خوشوریی باهام برخورد میشد خیلی خوشحال شدم .


 

  • سید مصطفی مؤدب

نظرات  (۱)

She looks maifcngient! Such beautiful photos, especially of the ones of her kicking up her heels. Thank you Alys and the entire Lane’s End team. We really appreciate it. Sending you hugs and kisses Zenny!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی